اربعین مانند دریا، عجایب فراوان و غیرقابلاحصایی دارد، یکی از شگفتیهای پر رمز و راز آن، جمعیت چند دهمیلیونی با ترکیب ملیتها و مذاهب مختلف میباشد که همه حول محور یک امام و یک انسان کامل یعنی «خلیفةالله» جمع شده و همگی به انسان کامل عشق میورزند و باحالتی آمیخته با تحسین و تقدیس به زیارت قبر او میروند. آنچه براین شگفتی میافزاید، میل و اصرار اکثر قریب به اتفاق این افراد است که عاشقانه مسیر دهها و صدها کیلومتری راهپیمایی را با پای پیاده طی میکنند. جمع شدن این تعداد جمعیت، با این ترکیب شگفتانگیز، آنهم حول محور یک شخصیت مقدس و رهبر الهی، باعقلهای ظاهری و اسیر طبیعتگرایی قابل تفسیر نیست. بزرگترین تحلیلگران سیاسی روز نیز از فهم این حرکت و عمق آن عاجز هستند. تنها عقلی میتواند این حرکت را به شکل صحیح درک و تبیین کند که به سلاح نورانی وحی و آموزههای معصومین b مجهز شده باشد، زیرا فقط کلام خداوند که خالق انسانها است و نیز کلام معصومین b که نمایندگان حقیقی خداوند در تفسیر و تبیین کلام او هستند؛ قابلاعتماد و مقبول است. هیچکس جز خداوند و نمایندگان معصوم او، از ذات انسان، ساختار وجودی و هدف از خلقت او، آگاه نیست.
در این مجال چند نکتة کلیدی و مهم را دربارة حقیقت و ساختار انسان از کلام الهی و فرمایشات نورانی معصومین b اجمالا بیان میکنیم. بیشک، فهم درست از ساختار انسان، در فهم عمیق حرکت مقدس اربعین و جهتدهی صحیح آن بهسوی سعادت جامعه انسانی نقش اساسی خواهد داشت:
1-همة انسانها از روح واحد آفریده شدهاند که در قرآن کریم از آن به «روح خدا» تعبیر شده است:«نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي. از روح خود در [كالبد ]انسان دميدم.» (سوره حجر،آیه 29)
2-این روح، همان نورِ اولین مخلوق خداوند است که در قرآن کریم از آن به «مثل اعلی» یعنی عالیترین نمونه از اسما و صفات خداوند یادشده است.«لَهُ الْمَثَلُ الْأعْلَى. و برای او است عالی ترین نمونه[از اسما وصفات]»( سوره روم، آیه 27)
3-این نور همان حقیقت انسان کامل است که اولین مخلوق الهی، شبیهترین و نزدیکترین مخلوق به او، یعنی نور محمد و آل محمد b است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از این حقیقت و این آفرینش چنین گزارش میدهند:«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي. نخستین آفریده خداونـــد نور من بود.» (عوالي اللئالي ، جلد4، صفحه 99)
هم چنین امام رضا (علیه السلام) در اینباره میفرمایند:«اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ اَرْواحُنا. اوّل موجودى كه پروردگار عالمیان آفرید ارواح ما بود.»(عيون أخبار الرضا (علیه السلام)، جلد1، صفحه262)
4- همة انسانها در ذات خویش حامل روح الهی و نور محمد و آل محمد b هستند و به همین دلیل روزبهروز این نور در وجود انسانهای سراسر جهان بیشتر درخشیده و سرعت شگفتانگیزی در گرایش مردم به اسلام و تشیّع به چشم میخورد. آری، همة انسانها در اصل و ریشة خود، عضو خاندان محمد و آل محمد b هستند. همة انسانها دارای یک خانوادة آسمانی و الهی بوده و همگی در این ریشه شریک و همخانواده میباشند. اینان، پدران آسمانی، اصل و ریشة حقیقی همة انسانها میباشند.
5-وجود این ریشة الهی در تمام انسانها که در بحثهای تخصصی انسانشناسی، قوة «فوق عقلانی» یا «فوق تجرد» نامیده میشود، موجب میشود تا انسانها در ذات خود عاشق حقیقت مطلق و کمال بینهایت شوند. همة انسانها بدون استثنا، عاشق خوبی مطلق، زیبایی مطلق، علم مطلق، قدرت مطلق، خوشبختی مطلق، لذت مطلق و حیات مطلق و جاودانه هستند. بدون تردید و بر اساس دلایل عقلی، کل و جزء این کمالات در یک وجود بینهایت و مطلق یعنی «الله» تبارکوتعالی جمع شده است. بنابراین صرفنظر از هر دین و آیینی «الله» تبارک و تعالی معشوق و اله حقیقی همة انسانها است.
6-با توجه به این مقدمات بهخوبی درمییابیم که شعار «لا اله الا الله» به معنی «هیچ معشوقی جز الله وجود ندارد»؛ نهتنها یک شعار اسلامی و سنگ بنای دین اسلام و همة آموزههای آن است؛ بلکه یک «حقیقت انسانی» و جاودانه در نظام خلقت است. انسانها چه بدانند و چه ندانند، در ذات خویش، حامل این نور الهی و عاشق کمال مطلق و بینهایت، یعنی «الله» میباشند. شعار «لا اله الا الله» نه یک امر اعتباری و دینی، بلکه یک امر حقیقی و یک قانون ثابت جهان هستی است.
7-خداوند حکیمِ بینیاز و مهربان، به لطف خویش این روح را در انسانها دمیده است تا بتوانند با یک عشق حقیقی و اصیل، نسبت به یک معشوق حقیقی و جاودان به زندگی دنیایی خویش، معنا و زیبایی پایانناپذیر بدهند و از دست معشوقهای پست و فناپذیر دنیایی رها شوند. بدیهی است انسان در دنیا، عاشق هرکسی و یا هر چیزی که میشود به خاطر بهرهای از زیبایی و کمال است که بهطور محدود، در آنکس یا چیز میبیند، درحالیکه منشأ و اصل همة زیباییها و کمالات، خداوند بزرگ و مهربان است، پس انسانها در ذات خویش و در اصل، عاشق خدای تبارکوتعالی هستند. به همین دلیل، انسان پس از مدتی که به معشوقهای محدود و کوچک زمینی میرسد، رفتهرفته دلزده شده و به دنبال معشوقی دیگر و والاتر میگردد.
8-بزرگترین فاجعه انسانی، زمانی رخ میدهد که انسان این حقیقت را نفهمیده و عمر با ارزش خود را در طلب و امتحان معشوقهای محدود و زودگذر تباه کند.
9-بدیهی است که خداوند، هستی مطلق و بینهایت است و مانند هر امر مطلقی از قبیل صوت، انرژی، نور، رنگ و..، اگر جلوه و ظهوری محدود نداشته باشد قابل شناخت و قابل ارتباط نیست. بهعنوانمثال، انرژی بدون اینکه به صورتهای مکانیکی یا الکتریکی ظهور و جلوه داشته باشد، قابل شناخت و ارتباط نیست، به همین دلیل خداوند با آفریدن انسان کامل که عالیترین و بالاترین نمونه از صفات زیبای الهی است، از یکطرف شناخت خود را برای بشر ممکن و از طرف دیگر عشق ورزی و راه رسیدن به خود را آسان نموده است.
10-عشق هر انسانی به انسانهای کامل به دلیل بیشترین شباهت آنها به خداوند در تخلق به صفات انسانی و اخلاق الهی میباشد، به همین دلیل است که آنها «مظهر کامل» و «آیینة تمامنمای» خداوند زیبا و مهربان هستند. در طول تاریخ محبوبترین انسانها، انبیا و رهبران الهی بودهاند، زیرا، آنها بیشتر از هرکس دیگری صفات معشوق انسانها یعنی «الله» تبارکوتعالی را ظهور و بروز میدادند. در نقطه مقابل، منفورترین انسانها، طاغوتها، دشمنان انبیا و کافران به خداوند و دین، بودهاند.
حال با توجه به این اصول و نکات دهگانه، بهراحتی میتوانیم حرکت مقدس و حماسة جهانی و بینظیر اربعین را تبیین و تفسیر کنیم. در اربعین حسینی، دهها میلیون انسان از حدود ۹۰ کشور، تمامی اختلافات دینی، مذهبی و نژادی خود را کنار گذاشته و در اوج اتحاد و یکرنگی، حول محور انسان کامل و آیینة تمامنمای خداوند جمع میشوند و با تحسین و تقدیس وی، به معشوق اصلی خویش یعنی «الله» تبارکوتعالی تقرب میجویند.
این تقرب به این معنا است که آنها، با عشق به کاملترین ظهور خداوند و دارندة بیشترین صفات الهی و الگو قرار دادن او، روح «بینهایت طلب» خود را تربیتکرده و رفتهرفته در مسیر شبیه شدن به معشوق حقیقی خویش و تخلق به اخلاق و صفات زیبای الهی، پیش میروند. زیرا، هیچ تقربی بین انسان و خداوند و نیز بین انسان و انسان کامل ایجاد نمیشود، مگر با سنخیت و شباهت روحی به صفات خداوند و نیز شباهت روحی به انسان کامل.